نويسنده: تانگوک چاو
برگردان: محمد رضا کرامتي و مهدي وفايي زاده



 

تغييرات آتي در حجم جمعيت و تأثير آن بر جمعيت واجب التعليم براي برنامه ريزان آموزشي از اهميت خاصي برخوردار است. لذا در بررسي رشد جمعيت (1) انجام برآوردهاي جمعيتي و پيش بيني ميزان آتي ثبت نام در مدارس (2) را با تأکيد بيشتري مورد توجه قرار خواهيم داد.

8- 1. رشد جمعيت

رشد جمعيت بيش از هر چيز تحت تأثير نرخ زاد و ولد و نرخ مرگ و مير قرار دارد. علاوه بر اين رشد جمعيت تحت تأثير مهاجرتهاي بين المللي نيز قرار دارد؛ اما از آنجايي که ويژگيهاي اين نوع مهاجرت مختص هر کشور و منطقه است، معمولا مهاجرتهاي بين المللي به صورت جداگانه مورد مطالعه قرار مي گيرند. تحت تأثير اين موضوع جمعيت شناسان بين رشد طبيعي ( که تنها نرخ زاد و ولد و نرخ مرگ و مير را در نظر مي گيرد ) و رشد کلي جمعيت (3) تمايز قائل مي شوند.

8- 1- 1. نرخ ناخالص رشد طبيعي جمعيت (4)

نظر به اين که رشد طبيعي برابر است با تفاضل بين نرخ زاد و ولد و نرخ مرگ و مير، لذا نرخ ناخالص رشد طبيعي جمعيت در واقع همان تفاضل نرخ خالص زاد و ولد و نرخ ناخالص مرگ و مير مي باشد. جدول 15 روند تغييرات اين سه نرخ را از دهه ي 1950 ميلادي به بعد در تعدادي از کشورها نشان مي دهد. در آفريقا کماکان رشد جمعيت در حد بالايي قرار دارد. براي مثال در کامرون طي اين سالها نرخ ناخالص زاد و ولد به ميزان کمي تغيير کرده است، حال آن که نرخ ناخالص مرگ و مير کاهش قابل توجهي داشته است؛ حاصل اين شرايط نرخ رشد طبيعي جمعيت بالا در اين کشور بوده است ( 27/8در هزار ). زيمبابوه يک مورد خاص محسوب مي شود. در اين کشور نرخ ناخالص مرگ و مير تا اواخر دهه 1980 به طور پيوسته کاهش يافته است اما پس از اين تاريخ مجدداً افزايش در نرخ ناخالص مرگ و مير مشاهده مي شود. همان طور که قبلا اشاره شد اين روند نتيجه شيوع بيماري ايدز در اين کشور مي باشد. در آسيا کشورهايي با شرايط کاملاً متفاوت مشاهده مي شوند. چين و پاکستان از آن جمله اند. چين سياست کنترل مواليد را به طور کاملاً جدي و سختگيرانه از اواخر دهه 1970 ميلادي در پيش گرفته است که در نتيجه آن نرخ ناخالص زاد و ولد با سرعت بسيار بالاتري نسبت به نرخ ناخالص مرگ و مير کاهش يافته است. در نتيجه رشد جمعيت اين کشور در شرايط نسبتاً متعادلي قرار دارد ( 11/1 در هزار ).
جدول 1. نرخهاي ناخالص زاد و ولد، مرگ و مير و نرخ ناخالص رشد طبيعي جمعيت در چند کشور، 1995- 1950 ( در هزار )

کشور

نرخ ناخالص

1950- 1955

1960- 1965

1970- 1975

1975- 1980

1980- 1985

1985- 1990

1990- 1995

کامرون

زاد و ولد

43/4

43/4

45/4

45/5

43/9

41/9

40/6

مرگ و میر

27/3

23/4

19/5

17/6

15/7

13/9

12/8

رشد طبیعی

16/1

21/0

25/9

27/9

28/2

28/0

27/8

زیمبابوه

زاد و ولد

51/8

51/6

48/7

44/2

43/1

4/14

35/5

مرگ و میر

23/3

19/3

15/1

13/1

11/8

10/8

12/6

رشد طبیعی

28/6

32/3

33/6

31/1

31/3

29/6

22/9

چین

زاد و ولد

43/6

37/8

28/3

21/5

20/3

21/9

18/3

مرگ و میر

25/0

17/1

6/3

6/7

6/6

6/7

7/2

رشد طبیعی

18/6

20/7

22/0

14/8

13/7

15/2

11/1

پاکستان

زاد و ولد

49/5

48/4

47/5

47/3

41/6

42/3

39/4

مرگ و میر

28/5

21/6

17/7

15/4

12/0

10/6

9/1

رشد طبیعی

21/0

26/8

29/8

31/9

29/6

31/7

30/3

آرژانتین

زاد و ولد

25/4

23/2

23/4

25/7

23/1

21/8

20/8

مرگ و میر

9/1

8/8

9/0

8/9

8/5

8/5

8/2

رشد طبیعی

16/3

14/4

14/4

16/8

14/6

13/3

12/6

کلمبیا

زاد و ولد

47/4

44/2

34/7

32/6

29/9

27/8

27/0

مرگ و میر

14/7

13/4

13/0

13/0

11/7

5/1

7/4

رشد طبیعی

32/7

30/8

21/7

19/6

18/2

22/7

19/6

انگلستان

زاد و ولد

15/9

18/2

14/5

12/4

13/0

13/6

13/0

مرگ و میر

11/7

11/8

11/7

11/9

11/7

11/5

11/1

رشد طبیعی

4/2

6/4

2/8

0/5

1/3

2/1

1/9


اگر چه در پاکستان نرخ زاد و ولد هنوز هم در سطح بالايي قرار دارد، با اين حال از اوايل دهه 1980 ميلادي اين نرخ به تدريج کاهش يافته است. همزمان شدن اين وضعيت با کاهش نرخ ناخالص مرگ و مير منجر به نرخ بالاي رشد جمعيت در اين کشور شده است ( 30/3 در هزار ). در صورت تداوم اين وضعيت طي 23 سال آينده شاهد دو برابر شدن جمعيت پاکستان خواهيم بود.
در آمريکاي لاتين، آرژانتين وضعيتي متفاوت با کلمبيا دارد. نرخ ناخالص زاد و ولد آرژانتين که در اوايل دهه 1950 نسبت به قبل از آن سيري نزولي داشته، از آن پس نيز به اين سير خود ادامه داده است. نرخ ناخالص مرگ و مير کشورهاي آمريکاي لاتين در سالهاي اخير تغيير چنداني نداشته است و نرخ ناخالص رشد طبيعي جمعيت اين کشورها ( 12/6 در هزار ) فقط کمي بالاتر از کشورهاي صنعتي مي باشد.
نرخ ناخالص زاد و ولد کلمبيا در اوايل 1950 در سطح بسيار بالايي قرار داشت. اگر چه طي سالهاي بعد اين نرخ کاهش يافت اما به علت همزمان بودن کاهش اين نرخ با افت نرخ ناخالص مرگ و مير، رشد جمعيت تغيير چنداني نکرده و کماکان در سطح نسبتاً بالايي قرار دارد ( 21/8 در هزار ).
مطابق انتظار نرخ رشد طبيعي کشورهاي صنعتي در سطح بسيار پاييني قرار دارد. در انگلستان نرخ زاد و ولد از ابتداي دهه 1950، کاهش يافته است در حالي که نرخ ناخالص مرگ و مير طي اين سالها تغيير چنداني نداشته و تقريباً ثابت بوده است. (5) در نتيجه رشد جمعيت اين کشور بسيار پائين است ( 1/9 در هزار ). در ژاپن نيز وضعيت مشابه کشور انگلستان قابل مشاهده است.
نرخ رشد طبيعي جمعيت به راحتي محاسبه شده و مورد استفاده قرار مي گيرد. اما بايد دقت داشت که اين نرخ با استفاده از نرخ ناخالص زاد و ولد و نرخ ناخالص مرگ و مير برآورد مي شود، لذا نقايص موجود در اين نرخها در ميزان رشد طبيعي جمعيت نيز منعکس مي شوند؛ به عبارت ديگر نرخ رشد طبيعي جمعيت نيز ساختار سني را ناديده مي گيرد. بنابراين انجام مطالعات تطبيقي جامع با استفاده از اين ابزار نيز ممکن نخواهد بود. به اين دليل مفهوم تجديد نسل (6) جايگزين مفهوم رشد جمعيت شده است. در بررسي نرخ تجديد نسل هدف پاسخگويي به سؤال زير است:
« آيا نسل فعلي به لحاظ کمي قادر خواهد بود جايگزين نسل پيش از خود شود ؟»

8- 1- 2. نرخ تجديد نسل

چنانچه يک نسل را از زمان تولد تا زمان تکميل توليد مثل و خلق نسلي ديگر بررسي و سپس تعداد افراد نسل جديد را با افراد نسل اوليه مقايسه کنيم به معيار « جايگزيني » (7) يک نسل توسط نسلي ديگر دست خواهيم يافت. اين روند اساس محاسبه نرخ تجديد نسل را تشکيل مي دهد. البته در اغلب موارد جمعيت شناسان به جاي مقايسه تعداد کلي افراد نسل جديد با افراد نسل اوليه ( که آنها را به دنيا آورده اند ) تعداد تولد دختران به تعداد زنان نسل اوليه را مقايسه مي کنند. (8)
بنابراين نرخ ناخالص تجديد نسل (9) برابر است با متوسط تعداد نوزادان دختر متولد شده به هر زن در نسل مورد مطالعه. براي اين که تصويري دقيق تر و کامل تر از نرخ تجديد نسل داشته باشيم علاوه بر باروري زنان، مرگ و مير آنان را نيز بايد مورد توجه قرار دهيم. برخي از زنان پيش از رسيدن به سن زايايي ( 15 سالگي ) يا در خلال دوره زايايي ( 15 تا 49 سالگي ) جان خود را از دست مي دهند. به اين دليل لازم است جهت محاسبه نرخ خالص تجديد نسل ميزان باروري و مرگ و مير زنان مورد توجه قرار گيرد.
اصولاً نرخ تجديد نسل نوعي نرخ نسلي (10) است. براي محاسبه اين نرخ ضروري است تا گروه همسال متشکل از زنان 50 ساله را پيگيري کرده و تعداد نوزادان دختري را که آنها به دنيا مي آورند محاسبه کنيم. با اين حال، آنچه در اين نرخ مورد توجه است روند گذشته ميزان باروري نيست بلکه ويژگيهاي فعلي باروري است که بيش از هر چيز مهم است. به همين دليل به جاي محاسبه نرخ هاي واقعي نسلي (11)، نرخ هاي جاري (12)، مورد استفاده قرار مي گيرند. تفاوت اين دو روش پيش از اين در ارتباط با جداول عمر مورد بحث قرار گرفته است.
به منظور توضيح بيشتر اين مورد، نرخ خالص تجديد نسل (13) را بر اساس خصوصيات باروري و مرگ و مير ارائه شده در جدول محاسباتي A به دست مي آوريم. محاسبه را با فرض يک گروه همسال 10000 نفري از زنان شروع مي کنيم. از آنجايي که به نرخ جاري نياز داريم لذا جهت محاسبه تعداد بازماندگان در سنين مختلف مي بايست از نرخ هاي مرگ و مير جاري استفاده کنيم. سپس به منظور برآورد تعداد ساليانه مواليد از نرخ هاي باروري جاري برحسب گروه هاي سني استفاده مي کنيم. به دليل اينکه هر زن مدت پنج سال را در هر گروه سني طي مي کند بنابراين جهت محاسبه تعداد مواليد در هر گروه تعداد ساليانه مواليد را در پنج ضرب مي کنيم.
جدول 2. جدول محاسباتي A

گروه سنی

بازماندگان گروه همسال 10000 نفری

نرخ باروری
(در هزار)

تعداد سالیانه موالید

تعداد موالید در هر گروه سنی

19- 15

9487

22

209

1045

24- 20

9445

126

1190

5950

29- 25

9391

169

1587

7935

34- 30

9333

116

1083

5415

39- 35

9268

70

649

3245

44- 40

9188

31

285

1425

49- 45

9076

5

45

225

جمع

25240


تعداد کل مواليد برابر است با 25240 نفر. همانطور که پيش از اين ديديم به طور ميانگين از هر 1000 تولد 488 تولد دختر است. بنابراين در اين مورد تعداد مواليد دختر برابر است با:
12317= 488/. × 25240 = تعداد مواليد دختر
با تقسيم اين عدد به مجموع تعداد زنان يک گروه همسال ( که در ابتدا آن را 10000 نفر فرض کرديم ) نرخ خالص تجديد نسل معادل 2314/1 به دست خواهد آمد. نرخ خالص تجديد نسل بزرگتر از 1 است. اين بدان معناست که نسل بعدي از نسل فعلي بزرگتر است و به عبارت ديگر جمعيت در آينده افزايش خواهد يافت. جدول 16 نرخ خالص تجديد نسل را در چند کشور نشان مي دهد. بررسي اين نرخ ها ما را به نتايج تقريباً مشابهي همانند آنچه در تحليل نرخ هاي رشد طبيعي جمعيت به دست آورديم، رهنمون مي سازد.
در آفريقا و کشورهاي عربي نرخ خالص تجديد نسل نزديک به 2 و حتي در برخي موارد بيشتر است. در اين نرخ، نسل بعدي تقريباً 2 برابر نسل فعلي خواهد بود. بنابراين رشد آتي جمعيت سرعت بسيار بالايي خواهد داشت. در آمريکاي لاتين نرخ خالص تجديد نسل به تدريج کاهش يافته است. اما کماکان بيشتر از 1 است. لذا رشد جمعيت در اين منطقه نيز ادامه خواهد داشت، اما با سرعتي پائين تر. در برخي از کشورهاي آسيايي همانند کره جنوبي، چين و تايلند نرخ خالص تجديد نسل طي سالهاي اخير به سرعت کاهش يافته است و امروزه رقمي پايين تر از 1 را نشان مي دهد. با وجود آن که جمعيت اين سه کشور هنوز هم به کندي در حال افزايش است، اما کوچکتر از يک بودن نرخ خالص تجديد نسل جاري اين کشورها به معناي کاهش جمعيت آنها در بلند مدت مي باشد. بي شک استفاده از نرخ خالص تجديد نسل در بررسي روند آتي تغييرات جمعيت در مقايسه با نرخ ناخالص رشد طبيعي که صرفاً تعادل موجود بين ميزان زاد و ولد و مرگ و مير را بيان مي کند مفيدتر خواهد بود. چه بسا کاهش در نرخ زاد و ولد به واسطه کاهش در ميزان مرگ و مير، پنهان مانده و در نتيجه نسبت زاد و ولد به مرگ و مير همچنان مثبت باقي بماند. البته در شرايطي ممکن است نرخ زاد و ولد تا حدي کاهش يابد که ديگر نسل ها توان جايگزين شدن نسل ما قبل خود را نداشته باشند. اين وضعيت زماني روي مي دهد که جمعيت پيرتر شود ( افزايش افراد سالمند نسبت به کل جمعيت ) که نتيجه آن کاهش کلي جمعيت با گذشت زمان مي باشد. اعتبار نرخ خالص تجديد نسل بيش از هر چيز ناشي از اين حقيقت است که اين نرخ توانست خطر کاهش جمعيت (14) در کشورهاي اروپاي غربي را عليرغم وجود نسبت مثبت زاد و ولد به مرگ و مير نشان دهد. در اکثر کشورهاي اروپايي و همچنين در آمريکا و استراليا نرخ خالص تجديد نسل زير 1 است. پايين ترين نرخ در بين اين کشورها از آن آلمان است که حدود 62/. مي باشد.
جدول 3. روند نرخ خالص تجديد نسل در چند کشور

منطقه

کشور

55- 1950

65- 1960

75- 1970

85- 1980

90- 1985

95- 1990

کشورهای حاشیه صحرای آفریقا

جزیره موریس

2/32

2/41

1/42

1/13

1/02

1/10

زیمبابوه

2/36

2/58

2/69

2/43

2/21

1/79

کنیا

2/23

2/65

2/90

2/85

2/67

2/15

سنگال

1/84

1/97

2/10

2/21

2/21

2/28

کنگو

1/72

1/96

20/20

2/32

2/35

2/34

کشورهای عربی

تونس

2/21

2/52

2/36

2/05

1/79

1/40

مصر

2/07

2/35

2/00

1/95

1/92

1/66

عراق

2/20

2/42

2/61

2/65

2/67

2/26

عربستان سعودی

2/02

2/31

2/57

3/10

3/07

2/94

آمریکای لاتین

برزیل

2/27

2/41

1/96

1/60

1/33

1/15

آرژانتین

1/37

1/38

1/43

1/47

1/41

1/34

کاستاریکا

2/69

2/94

1/95

1/65

1/60

1/43

ونزوئلا

2/55

2/82

2/20

1/83

1/70

1/55

آسیا

کره جنوبی

1/79

2/11

1/73

1/10

0/80

0/77

چین

1/89

2/10

2/04

1/12

1/12

0/85

تایلند

2/29

2/49

2/09

1/29

1/29

0/89

هند

1/63

1/82

1/89

1/67

1/59

1/44

پاکستان

1/83

2/21

2/40

2/49

2/41

2/28

کشورهای صنعتی

آلمان

0/85

1/06

0/77

0/70

0/69

0/62

ژاپن

1/19

0/94

0/98

0/86

0/80

0/72

فرانسه

1/26

1/34

1/10

0/90

0/87

0/83

انگلستان

1/02

1/34

0/97

0/87

0/87

0/86

استرالیا

1/48

1/54

1/20

0/93

0/90

0/90

آمریکا

1/60

1/56

0/96

0/87

0/92

0/90

سوئد

1/04

1/11

0/90

0/79

0/92

0/96


8- 2. برآوردهاي جمعيتي

برآوردهاي جمعيتي به دو دليل مهم انجام مي شوند؛ دليل اول وجود حس کنجکاوي علمي در انسان است. اين عامل شخص را به سمت بررسي موارد مختلف سوق مي دهد. به عنوان مثال تحت تأثير اين عامل ممکن است اين سوال در ذهن شکل گيرد که" در صورت تغيير پارامترهاي جمعيت شناختي ساختار و روند جمعيت به چه شکل خواهد بود ؟"
در مورد اين سوال يکي از اقدامات محتمل تعيين پيامدهاي کاهش نرخ مرگ و مير نوزادان طي 20 سال آينده در جمعيت مي باشد. اين نوع برآوردها معمولاً تحت عنوان برآوردهاي شرطي (15) شناخته مي شوند. زيرا آنچه را که در صورت وجود شرايط خاص محقق خواهد شد نشان مي دهند و هيچ گونه تلاشي براي نشان دادن محتمل ترين وضعيت در آينده را انجام نمي دهند. در اين معنا هرگز امکان اشتباه در پيش بيني ها وجود ندارد. با اين همه اين نوع برآوردها بسيار مفيد و آموزنده اند، چرا که ابزاري مناسب براي تعيين پيامدهاي غير مستقيم تغييرات احتمالي جمعيت به شمار مي روند. دليل دوم براي انجام برآوردهاي جمعيتي از فوايد عملي بيشتري برخوردار است. در اين مورد هدف برآورد رشد آتي جمعيت مي باشد. گام نخست در اين زمينه بررسي وضعيت فعلي، به ويژه ساختار کنوني جمعيت بر حسب جنس و سن و همچنين ميزان فعلي مرگ و مير و باروري مي باشد. هدف اصلي از انجام اين اقدامات تعيين ميزان اين نرخها در آينده اي نزديک است. حاصل چنين برآوردهايي نرخ هاي تخميني (16) ناميده مي شود. با استفاده از نرخ هاي تخميني قادر خواهيم بود تعداد بازماندگان را محاسبه کنيم و با برآورد ميزان زاد و ولد تصويري کامل از جمعيت داشته باشيم.

8- 2- 1. محاسبه تعداد بازماندگان (17)

محاسبه تعداد بازماندگان يکي از معتبرترين وجوه برآوردهاي جمعيتي به شمار مي آيد، چرا که در اين محاسبه با گروههاي همسال که پيش از اين به دنيا آمده اند سر و کار داريم. به عبارت ديگر تنها به مفروضات درباره ميزان مرگ و مير افراد خواهيم پرداخت. چنانچه ميزان مرگ و مير در سنين اوليه ( صفر تا 4 سالگي ) کنار گذاشته شود به دليل پائين تر بودن ميزان مرگ و مير در بين افراد جوان ( 5 تا 20 سال ) خطر انجام اشتباه کاهش خواهد يافت. به اين دليل انجام برآوردهاي کوتاه مدت براي ميزان ثبت نام مدارس يا برآوردهاي جمعيت فعال از دقت بيشتري برخوردار خواهند بود.
در بحث مرگ و مير در مورد نرخ مرگ و مير مورد انتظار و نرخ مرگ و مير واقعي صحبت کرديم. با اين حال ناگفته پيداست که مي توان به جاي بررسي تعداد مرگهاي روي داده از تعداد بازماندگان استفاده کنيم. به عنوان مثال مي توانيم نسبت افراد يک گروه همسال را در سني خاص که پس از گذشت يک سال هنوز هم زنده هستند محاسبه کنيم. چنين نسبتي اصطلاحا نرخ بقا (18) ناميده مي شود. اگر از ميان 420000 کودک يکساله از يک گروه همسال 2100 نفر پيش از رسيدن به دو سالگي بميرند، نرخ بقا در يک سالگي در اين گروه برابر است با:

مي توانيم به جاي تعيين نرخ بقا در يک سن خاص نرخ بقاي کليه افراد يک گروه سني را محاسبه کنيم. براي مثال مي توانيم نسبت کودکان گروه سني صفر تا 4 سال، که پنج سال ديگر اعضاي گروه سني 5 تا 9 سال هستند را محاسبه کنيم. بر اساس نرخهاي بقاي جاري و روند احتمالي مرگ و مير در آينده نزديک مي توانيم نرخ هاي بقاي تخميني را برآورد کنيم. به علت اين که سطح مرگ و مير براي زنان و مردان يکسان نيست لازم است نرخهاي بقا براي زنان و مردان به صورت جداگانه محاسبه شوند.
در اين باره استفاده از جداول عمر الگو تهيه شده توسط ستاد جمعيت شناسي سازمان ملل تا حدودي مي تواند مثمر ثمر باشد. يکي از مزاياي اين جدولها توصيف سطوح مرگ و مير ( مطابق با افزايش اميد به زندگي نسبت به بدو تولد ) مي باشد. از سوي ديگر لازم به ذکر است که نرخ هاي بقاي منطبق با اين سطوح نيز به جداول ضميمه مي شوند. بنابراين در صورت در دسترس نبودن ابزار ديگري جهت برآورد نرخ بقاي تخميني و به شرط انتظار براي کاهش محسوس در ميزان مرگ و مير، نرخهاي بقا منطبق با سطوح مرگ و ميري که در ترازهاي کمي پايين تر از آنها قرار دارند مي توانند به عنوان نرخ هاي تخميني مورد استفاده قرار گيرند. البته شايان ذکر است که چنين برآوردهايي در مورد کشورهايي که تحت تأثير بيماري ايدز قرار گرفته و آسيب ديده اند قابل استفاده نيستند.
زماني که نرخ هاي تخميني تعيين شدند جهت آگاهي از ساختار سني جمعيت در سالهاي آتي تنها لازم است آنها را در قالب ارقام فعلي جمعيت بر حسب سن و گروه سني به کار بنديم. براي مثال فرض کنيم ساختار سني افراد مذکر و نرخ بقاي تخميني آنها در ژانويه سال 1995 برابر آنچه که در جدول B ارائه شده است باشد. بر اساس اين داده ها به راحتي مي توانيم ساختار سني افراد مذکر در سال 2000 را محاسبه کنيم.
جدول 4. جدول محاسباتي B

گروه سنی

جمیعت در سال 1995

نرخ بقا

جمعیت در سال 2000

0-4

42970                          0/9563

5-9

41091

0/9984

42903

10-14

41027

0/9931

40809

15-19

40745

0/9950

40822

20-24

40541

0/9933

40472

25-29

40270

0/9923

40231

30-34

39961

0/9910

39908

35-39

39602

0/9882

39488

40-44

39133

0/9826

38911

45-49

38450

0/9726

38061

50-54

37397

0/9559

36755

55-59

35748

0/9286

34727

60-64

33196

0/8852

31644

65-69

29385

0/8183

27164

70-74

24046

0/7201

21161

75-79

17316

0/5866

14105

+ 80

10158

0/4248

7357


اين جدول داده هايي از تخمينهاي پنج ساله را ارائه مي دهد. اما بي شک اين تخمينها به شرط در دسترس بودن نرخ هاي تخميني مورد نياز به فواصل زماني بيشتر نيز قابل تعميم خواهند بود. با اين حال بايد توجه داشت که در تخمين هاي پنج ساله که صرفا بر پايه محاسبه تعداد بازماندگان انجام مي شوند، عددي براي گروه سني صفر تا 4 سال موجود نيست. زيرا اين گروه از کودکان هنوز به دنيا نيامده اند. بر همين اساس در تخمينهاي ده ساله علاوه بر اين گروه سني، افراد 5 تا 9 سال نيز ناديده گرفته مي شوند.
به همين دليل لازم است براي تکميل تصوير خود از ساختار سني در آينده برآوردهاي مربوط به تولد نيز انجام شوند و مد نظر قرار گيرند.

8- 2- 2. برآوردهاي مربوط به تولد

در حالي که محاسبه تعداد بازماندگان بر اساس ساختار فعلي جمعيت برحسب جنس و سطح مرگ و مير صورت مي گيرد، برآوردهاي مربوط به تولد اساسا بر پايه ساختار سني جمعيت مونث ( به ويژه زناني که در سن زايايي قرار دارند ) و سطح باروري انجام مي شود. بايد توجه داشت در عين حال که نرخ مرگ و مير در ميان افراد جوان پايين تر است ( اين امر باعث کاهش احتمال خطاهاي عددي در برآورد تعداد بازماندگان مي شود )، نرخهاي باروري در ميان اين افراد در سطح پاييني قرار ندارند. لذا برآوردهاي مربوط به تولد به دقت محاسبات تعداد بازماندگان نخواهد بود. اين موضوع در زمان وقوع نوسانهاي ناگهاني و پيش بيني نشده در ميزان باروري مشهودتر است. مرحله بعد، محاسبه تعداد زنان در گروههاي مختلف همسال مي باشد. براي مثال فرض کنيد که نرخهاي تخميني باروري بر حسب سن و تعداد زنان در گروههاي گوناگون همسال برابر ارقام ارائه شده در جدول محاسباتي C باشد.
جدول 5. جدول محاسباتي C

سال تولد زنان گروه همسال

تعداد در اول ژانویه 1995

تعداد در اول ژانویه 2000

نرخ باروری تخمینی (در هزار )

1979- 1975

39397

37427

104

1974- 1970

39224

35020

595

1969- 1965

39002

32335

794

1964- 1960

38760

29831

541

1959- 1955

38941

27240

324

1954- 1950

38159

24422

142

1949-1945

37693

21391

23


پيش از هر چيز گروه همسال زناني را که در فاصله سالهاي 1975 تا 1979 به دنيا آمده اند بررسي مي کنيم؛ به عبارت ديگر زناني که در ژانويه سال 1995 ، 15 تا 19 سال دارند.
تعداد زنان در آن تاريخ، برابر 39397 نفر بوده است. با اين حال در نتيجه مرگ و مير اين رقم به 37427 نفر در اول ژانويه 2000 کاهش يافته است. ميانگين تعداد زنان اين گروه همسال در طي دوره زماني مورد نظر برابر است با:

همچنين جدول نرخ تخميني باروري رقم 104 در هزار را نشان مي دهد. بر همين اساس تعداد تولدهاي مورد انتظار در اين گروه همسال برابر است با:

با اعمال رويه اي مشابه براي ساير گروههاي همسال ارقام نمايش داده شده در جدول مجاسباتي D به دست خواهند آمد.
جدول 6. جدول محاسباتيD

سال تولد زنان گروه همسال

تعداد دراول ژانویه 1995

تعداد در اول ژانویه 2000

میانگین تعداد در طی دوره

نرخ باروری تخمینی (در هزار)

برآورد تعداد تولدها

1979- 1975

39397

37427

38412

104

3995

1974- 1970

37225

35020

36138

595

21502

1969- 1965

35147

32335

33741

794

26790

1964- 1960

33518

29831

31675

541

17136

1959- 1955

32047

27240

29644

324

9604

1954- 1950

30151

24422

27287

142

3875

1949- 1945

28146

21391

24768

23

570

جمع

 

 

 

 

83472


حال که تعداد کلي تولدها برآورد شدند، لازم است تا تعداد پسران و دختران نيز تعيين شود. با فرض اين که نسبت مذکر/مونث برابر 100/105 باشد، 42754 پسر و 40718 دختر خواهيم داشت. از آنجايي که امکان مرگ برخي از اين کودکان پيش از رسيدن به اول ژانويه 1995 وجود دارد، لذا به منظور به دست آوردن تعداد کودکان گروه سني صفر تا 4 سال در اول ژانويه 1995 لازم است ارقام پيشين در نرخ هاي بقاي منطبق با اين سنين ضرب شوند.

8- 3. پيش بيني نرخ ثبت نام در مدارس

پيش بيني نرخ ثبت نام در مدرسه شامل دو مرحله است. هدف از انجام اين پيش بيني احتمالا محاسبه مجموع هزينه هاي آموزشي و تعيين ميزان سرمايه گذاري مورد نياز در اين بخش است. در اين مورد ارقام ثبت نام که بر اساس آن فرد مورد بررسي قرار مي گيرد، ارقامي است کلي که براي تمام کشور تهيه شده است. با وجود اين، زماني که اجراي يک برنامه آموزشي مورد نظر باشد لازم است با چگونگي توزيع نرخ ثبت نام در مدارس در سطح کشور آشنايي داشته باشيم. لازمه اين کار پيش بيني تعداد ثبت نام در مقياس ملي مي باشد.

8- 3- 1. پيش بيني نرخ ثبت نام مدارس در مقياس ملي (19)

ابتدا ضروري است تعداد جمعيت واجب التعليم را محاسبه کنيم. لازمه اين کار استفاده از تعداد زاد و ولدها مي باشد. در اين باره داده هاي کشور چين را مورد بررسي قرار مي دهيم. نمودار 1 روند زاد و ولد اين کشور را در فاصله سالهاي 1980 تا 1998 نشان مي دهد. به استثناي دوره زماني 1983 تا 1985 تعداد تولدها بين سالهاي 1980 تا 1990 با سرعت نسبتاً متعادلي افزايش يافته است. در سالهاي 1990 تا 1992 اين روند دچار افت سريعي شده است و پس از اين سال روند کاهش تعداد زاد و ولد با سرعت کمتري تا به امروز ادامه داشته است. اين نوسانهاي نرخ زاد و ولد در کشور چين تا اندازه اي نتيجه مشکلات پيش روي دولت چين در راستاي اجراي سياست تک فرزندي در اين کشور مي باشد. (20)
نمودار 1. روند نرخهاي زاد و ولد در چين، 1998- 1980
منبع : آتاني، 2000: 237.
بر مبناي تعداد تولدهاي ثبت شده قادر خواهيم بود تعداد کودکاني را که در سن تحصيلات ابتدايي قرار دارند ( 6 تا 11 سال ) و آنهايي را که در سن تحصيلات متوسطه اول (21) ( راهنمايي ) هستند ( 12 تا 14 سال ) همانند نمودار 2 پيش بيني کنيم. کاهش تعداد تولدها از سال 1990 تا سال 1997 به صورت کاهش در تعداد جمعيت واجب التعليم دوره ابتدايي و تا سال 2003 به صورت کاهش در تعداد افراد حاضر در مقطع متوسطه اول نمايان نخواهد شد.
نمودار 2. پيش بيني جمعيت واجب التعليم آموزش ابتدايي و راهنمايي کشور چين 2009- 1994
تا پايان دوره آموزش اجباري (22) پيش بيني ارقام نرخ ثبت نام در مدارس با مشکل خاصي روبرو نخواهد بود، زيرا تعداد کودکاني که در مدرسه ثبت نام کرده اند تقريباً برابر جمعيت واجب التعليم است؛ به عبارت ديگر تقريباً همه کودکان وارد مدرسه شده اند. اما در ساير سطوح آموزشي تنها بخشي از جمعيت واجب التعليم به آموزش و پرورش رسمي دسترسي خواهند داشت.
از بعد نظري نسبت دانش آموزاني که در مقاطع بالاتر به آموزش دسترسي دارند به ميزان تقاضاي اجتماعي (23) ( يعني ميزان تمايل دانش آموزان و والدين به آموزش ) و سياستهاي اتخاذ شده دولت بستگي دارد. با اين وجود در عمل شرايط به اين سادگي نيست. چرا که مقامات دولتي موظف هستند تا هنگام اعمال سياستهاي خود ميزان تقاضاي اجتماعي را نيز مد نظر قرار دهند. بر همين اساس تمامي دولتها بدون توجه به سطح ليبرال بودن خود سعي دارند اين تقاضاي اجتماعي را تحت تأثير قرار دهند. بنابراين در نهايت عملکرد همزمان اين دو عامل نرخ هاي ثبت نام در سطوح مختلف آموزشي را تعيين خواهد کرد.
مادامي که هدف ما صرفاً برآورده کردن تقاضاي اجتماعي باشد، پيش بيني تغييرات آتي در ميزان تقاضاي مردم امري اجتناب ناپذير است. در اين مورد مطالعه روند گذشته مي تواند بسيار آموزنده باشد؛ به عبارت ديگر بر اساس ميزان نرخ ثبت نام در گذشته و با استفاده از برون يابي (24) قادر خواهيم بود سطح احتمالي نرخ ثبت نام در آينده را به دست آوريم. با اين حال چنانچه توسعه آموزشي به عنوان اولويت کاري قرار گيرد به دنبال آن افزايش نرخ ثبت نام در مدارس به عنوان هدفي مطرح مي شود که مي بايست برآورده شود. به عنوان مثال ممکن است دستيابي به آموزش و پرورش اجباري و همگاني در يک فاصله زماني معين به عنوان اقدامي اساسي در راستاي توسعه آموزشي مطرح گردد. با وجود اين، همانطور که پيش از اين گفتيم اجراي يک برنامه آموزشي به چيزي بيش از پيش بيني تعداد ثبت نام براي کل کشور نياز دارد؛ به عبارت ديگر لازم است چگونگي توزيع اين تعداد در سطح کشور مشخص شود. بنابراين پس از پيش بيني تعداد ثبت نام ها در مقياسي کشوري ضروري است چنين برآوردي در مقياس محلي نيز انجام شود.

8- 3- 2 پيش بيني نرخ ثبت نام مدارس در مقياس محلي (25)

بي شک توجه به مهاجرت از ضروريات انجام پيش بيني در مقياس محلي محسوب مي شود. معمولاً مهاجرت هاي بين المللي تأثير کمي بر جمعيت واجب التعليم دارند، البته اين قاعده در مورد جنگ هاي داخلي (26) صدق نمي کند. از جمله جنگ هايي که در ليبريا، سيرالئون و افغانستان روي داده اند. حال آنکه مهاجرت داخلي بر خلاف مهاجرت بين المللي تأثير قابل توجهي بر جمعيت واجب التعليم دارد. اين نوع مهاجرت گاهي اوقات در سطح وسيعي روي مي دهد. اگر تأثير مهاجرت هاي داخلي بر افزايش جمعيت شهرها و شهرک ها بيش از رشد طبيعي آن نباشد، کمتر از آن نيز نخواهد بود. متأسفانه اطلاعات بسيار کمي در مورد مهاجرت هاي داخلي در دسترس است. در بسياري از موارد آمار دقيقي در مورد زادگاه يا سن مهاجران در اختيار ما نيست و حجم و اندازه چنين مهاجرت هايي تنها گهگاه و آن هم زماني که سرشماريهاي کامل انجام مي گيرد تعيين مي شود. بنابراين به طور طبيعي هر گونه پيش بيني در مورد مهاجرت داخلي صرفاً جنبه تقريب و تخمين دارد.
مهاجرت هاي داخلي به سه دسته تقسيم مي شوند:
1. مهاجرت از بخشي به بخش ديگر در يک کشور
2. مهاجرت از مناطق روستايي به سوي مناطق شهري نزديک
3. مهاجرت از مراکز شهرها به سمت مناطق مجاور و اطراف
مهاجرت از مرکز شهرها و شهرک هاي بزرگ به سوي مناطق مجاور بيشتر در کشورهاي در حال توسعه قابل مشاهده است، در حالي که مهاجرت از مناطق روستايي به سمت شهرها و شهرک ها ( شهرنشيني (27)) ويژگي تمام کشورها اعم از توسعه يافته و در حال توسعه محسوب مي شود و در واقع همين مهاجرت ها هستند که بيشترين تأثير را بر توسعه آموزشي دارند. از آنجايي که بيشتر عوامل موثر بر مهاجرت هاي داخلي جمعيت ريشه در سطوح محلي دارند ( ظرفيت شهرها و شهرک ها در جذب سيل مهاجران مناطق مجاور، حرکت مردم به سوي مناطقي که با سرعت بالايي پيشرفت مي کنند و غيره )، اين مقامات محلي هستند که بيش از هر کسي از اين سوابق آگاهي دارند. علاوه بر اين مقامات محلي آگاه ترين افراد به مسائل خاص آموزشي منطقه، ميزان ثبت نام در نهادهاي آموزشي طي سالهاي گذشته و غيره به حساب مي آيند. بنابر دلايل مذکور مقامات و مسئولان محلي در بهترين جايگاه براي برآورد تعداد دانش آموزان در مقياس محلي قرار دارند. از طريق مشارکت اين مسئولان در تدوين برنامه ها و طرح هاي آموزشي قادر خواهيم بود از وقوع بسياري از خطاها اجتناب کنيم.

پي‌نوشت‌ها:

1. Population Growth.
2. School Enrolment.
3. Total Growth.
4. Crude Rate of Natural Population Growth.
5. همانطور که پيش از اين اشاره شد نرخ ناخالص مرگ به راحتي قابل تفسير نيست. ثابت بودن اين نرخ به معناي کاهش مرگ و مير نيست.
6. Reproduction.
7. Replacement.
8. لازم به ذکر است که معمولاً تعداد تولد پسرها بيشتر از دخترها است و نرخ نسبي تولد جنس مذکر حدود 1/05 است.
به عبارت ديگر از هر 1000 تولد تقريباً 512 تولد پسر و 488 تولد دختر است (1/05 = 488 / 512 ).
9. Crude Reproduction Rate.
10. Generation Rate.
11. Actual Generation Rates.
12. Current Rates.
13. Net Reproduction Rate.
14. Depopulation.
15. Conditional Projections.
16. Projective Rates.
17. Survivors.
18. Survival Rate.
19. National Scale
20. چين کشوري است که تحت تأثير اصول و عقايد کنفوسيوسي قرار دارد. مطابق آموزه هاي اين مکتب داشتن فرزند پسر از اولويت خاصي برخوردار است. اين امر از دو جنبه حائز اهميت است؛ الف. زنده نگه داشتن نام خانوادگي ب. بزرگترين پسر نقشي اساسي در پرستش نياکان ( نيا پرستي ) دارد. اين تمايل براي داشتن اولاد ذکور مانعي جدي بر سر راه اجراي سياست هاي تک فرزندي به شمار مي رود و موجب بروز پيامدهاي نامطلوب و حتي گاهي اوقات اقدامات غير انساني از سوي خانواده ها مي شود. از جمله اعمال تأسف باري که خانواده ها مرتکب آن مي شوند، امتناع از ثبت قانوني تولد دختران و يا سقط جنين پس از مشخص شدن جنس نوزاد است.
21. Lower Secondary Education.
22. Compulsory Education.
23. Social Demand.
24. رياضي: از روي چيزهايي دانسته ندانسته يابي کردن، برآورد کردن Ectropolation.
25. Local Scale
26. Civil Wars.
27. Urbanization.

منبع مقاله :
تانگوک چاو؛ (1389)، جمعيت شناسي در برنامه ريزي آموزشي، دکتر محمدرضا کرامتي - مهدي وفايي زاده، تهران: مؤسسه ي انتشارات دانشگاه تهران،چاپ اول